جدول جو
جدول جو

معنی روباه وار - جستجوی لغت در جدول جو

روباه وار
چون روباه، مانند روباه، در رفتار و عادات و حرکات و افعال چون روباه:
روباه وار بر پی شیران نهند پی
تا آید از کفلگه شیران کبابشان،
خاقانی
لغت نامه دهخدا
روباه وار
ماكرٌ
تصویری از روباه وار
تصویر روباه وار
دیکشنری فارسی به عربی
روباه وار
Foxily
تصویری از روباه وار
تصویر روباه وار
دیکشنری فارسی به انگلیسی
روباه وار
de manière rusée
تصویری از روباه وار
تصویر روباه وار
دیکشنری فارسی به فرانسوی
روباه وار
astutamente
تصویری از روباه وار
تصویر روباه وار
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
روباه وار
อย่างเจ้าเล่ห์
تصویری از روباه وار
تصویر روباه وار
دیکشنری فارسی به تایلندی
روباه وار
listig
تصویری از روباه وار
تصویر روباه وار
دیکشنری فارسی به آلمانی
روباه وار
хитро
تصویری از روباه وار
تصویر روباه وار
دیکشنری فارسی به اوکراینی
روباه وار
chytrze
تصویری از روباه وار
تصویر روباه وار
دیکشنری فارسی به لهستانی
روباه وار
狡猾地
تصویری از روباه وار
تصویر روباه وار
دیکشنری فارسی به چینی
روباه وار
astutamente
تصویری از روباه وار
تصویر روباه وار
دیکشنری فارسی به پرتغالی
روباه وار
چالبازی سے
تصویری از روباه وار
تصویر روباه وار
دیکشنری فارسی به اردو
روباه وار
চতুরভাবে
تصویری از روباه وار
تصویر روباه وار
دیکشنری فارسی به بنگالی
روباه وار
kwa ujanja
تصویری از روباه وار
تصویر روباه وار
دیکشنری فارسی به سواحیلی
روباه وار
astutamente
تصویری از روباه وار
تصویر روباه وار
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
روباه وار
kurnazca
تصویری از روباه وار
تصویر روباه وار
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
روباه وار
교활하게
تصویری از روباه وار
تصویر روباه وار
دیکشنری فارسی به کره ای
روباه وار
狡猾に
تصویری از روباه وار
تصویر روباه وار
دیکشنری فارسی به ژاپنی
روباه وار
хитро
تصویری از روباه وار
تصویر روباه وار
دیکشنری فارسی به روسی
روباه وار
dengan licik
تصویری از روباه وار
تصویر روباه وار
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
روباه وار
चालाकी से
تصویری از روباه وار
تصویر روباه وار
دیکشنری فارسی به هندی
روباه وار
sluw
تصویری از روباه وار
تصویر روباه وار
دیکشنری فارسی به هلندی
روباه وار
בעורמה
تصویری از روباه وار
تصویر روباه وار
دیکشنری فارسی به عبری

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از روباه باز
تصویر روباه باز
حیله گر، مکار، نیرنگ باز، کسی که مانند روباه حیله گری می کند
فرهنگ فارسی عمید
(مِ نَ دَ / دِ)
کنایه است از محیل و مکار، (آنندراج)، حیله گر، نیرنگ باز، افسونگر، روبه باز:
کی ز آه و اشک مظلومان دلش آید به رحم
گرگ بالان دیده باشد ظالم و روباه باز،
مخلص کاشی (از آنندراج)،
و رجوع به روبه باز و روباه بازی شود
لغت نامه دهخدا
(مِ نَ دی دَ / دِ)
آنکه یا آنچه تواند روباه را گرفتار کند، و بمجاز، آنکه در حیله گری و نیرنگ بازی بر روباه پیشی جسته باشد:
و آگهیش نه که شودراه گیر
دودۀ این گنبد روباه گیر،
نظامی،
شنیدم که از گرگ روباه گیر
به بانگ سگان است روباه پیر،
نظامی
لغت نامه دهخدا
یار روباه مانند، یاردورو و نیرنگ باز: او را زنی بود به وعده روباه یاری، به عشوه شیرشکاری، (سندبادنامه ص 212)
لغت نامه دهخدا